کد مطلب:276989 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

چه کسی صاحب اصلی انقلاب است؟
پاسخ قطعی این پرسش با روایاتی كه متذكر شدیم بسیار سخت و مشكل است و فقط ممكن است همان اظهار نظر «ناظم الاسلامی كرمانی» گامی بسوی حقیقت بوده و روزنه ی امیدی به روی خواننده بگشاید.

آنجا كه می گوید: پس قدر متقین این است كه:

سیدی از اولاد فاطمه علیهاالسلام از طالقان و دیلم خروج كند و ایران را از شر كفار نجات دهد، و اسلام را قوت دهد اهل ایران را از شر سلطنت و ضررهای سلاطین و ظلمه آسوده كند خواه حسنی باشد خواه حسینی.

شاید این نظریه برای كسانی كه تشنه ی حقند و می خواهند واقعا آن سید بزرگ و انقلابی را بشناسند تا از او پیروی كنند، و در زیر لواء او قرار گیرند تا به حضور حضرت ولی عصر- ارواحنا له الفداء- برسند و دین خود را حفظ نموده به سعادت دنیا و عقبی نائل آیند



[ صفحه 377]



راهگشای خوبی باشد.

ولی در عین حال باید توجه داشت كه هیچ گونه ضرورتی هم ندارد كه «حسنی» لقب واقعی و حقیقی آن «سید» باشد بلكه ممكن است این لقب، لقب مجازی آن بزرگوار باشد و أئمه ی طاهرین علیهاالسلام بخاطر مصالح و حكمتهائی كه خود می دانسته اند و بر ما پوشیده مانده است، با ذكر چنین لقب و عنوانی، از او یاد كرده باشند، چه آنكه در روایات فراوانی وارد شده است كه وقتی پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله در بستر بیماری افتاده بود دخترش «فاطمه» علیهاالسلام به عیادت آن حضرت آمد، و اشك ریخت، و رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن سخنانی كه به وی فرمود: (در حالی كه به حسن و حسین علیهم السلام اشاره می نمود) فرمود: مهدی این امت از نسل این دو «امام» است (ان منهما مهدی هذه الامة). [1] .

یعنی: حضرت مهدی علیه السلام هم از نسل امام حسن علیه السلام و هم از نسل امام حسین علیه السلام است و همانگونه كه آن حضرت از نسل امام حسین علیه السلام می باشد از نسل امام حسن علیه السلام نیز هست. و این فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله بدین لحاظ است كه چون «فاطمه» دختر امام حسن مجتبی علیه السلام مادر امام باقر علیه السلام است [2] از اینرو امام باقر علیه السلام و تمام اوصیاء و ائمه بعد از امام باقر علیه السلام همگی آنها هم حسنی، و هم حسینی می باشند و همچنین ذریه ی آن بزرگواران نیز از امام باقر علیه السلام به بعد، هم حسنی هستند و هم حسینی، و به همین لحاظ است كه درباره ی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) گفته می شود: الحسنی الحسینی.

و علیهذا هیچ مانعی ندارد كه ائمه ی معصومین علیهم السلام بخاطر جهاتی كه خود می دانسته اند یكی دو سه بار از این سید بزرگوار بعنوان «حسنی» یاد كرده باشند.

یك نكته ی بسیار مهم:

اینجا لازم است این نكته را ناگفته نگذاریم كه گرچه نظریه ی مرحوم ناظم الاسلام كرمانی و استنباط او از روایات مربوط به خروج سیدحسنی، نظریه و استنباط بسیار



[ صفحه 378]



خوب و جالبی است كه عصر كنونی ما به واقعیت آن گواهی می دهد و آنچه را كه وی در مورد سقوط رژیم ستم شاهی پیش بینی نموده به حقیقت پیوسته است ولی در عین حال آن مرحوم توجه ننموده است كه با این نظریه باز هم مشكل شناخت سیدحسنی حل نمی شود، بلكه همچنان در هاله ای از ابهام باقی می ماند.

زیرا آنچه از مجموع روایات استفاده می شود این است كه: قبل از ظهور مبارك حضرت مهدی علیه السلام سه انقلابی ایرانی به عناوین مختلفی چون: سیدحسینی، سید حسنی، و هاشمی خراسانی در پهنه ی سیاست ایران ظاهر می شوند كه هر سه نفر آنها هاشمی و قرشی خواهند بود.

اما سیدحسینی بر اساس برخی از روایات و شواهد و قرائن، نخستین فریادگر انقلابی و صاحب اصلی انقلاب است كه پرچم هدایت را به دوش گرفته، دلاورانه قیام می كند و رژیم سلطنتی را سرنگون می سازد، و مردم ایران را از شر سلاطین جور و ظلمه نجات می دهد. و گرچه در روایاتی كه به دست ما رسیده هویتش دقیقا مشخص نشده است ولی از بررسی مجموع روایات وارده معلوم می شود كه او شخصیت ممتاز و بزرگواری است كه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام از وی ستایش نموده و در بعضی از روایات او را به عنوان خراسانی یا قیام كننده ی در خراسان، یا سیدی از اولاد حسین علیه السلام معرفی فرموده اند. [3] .

اما سیدحسنی طبق روایات وارده- اگر حسنی در روایات صحیح باشد- سید پرشور و بزرگواری است كه پس از دوران انقلاب - هر چند پس از مدتی طولانی- زمام امور مردم ایران را به دست می گیرد و پرچم هدایت را از شرق ایران به اهتزاز درمی آورد، و اندكی پیش از ظهور بسوی عراق می رود و سرانجام در كوفه با همه ی یاران و همراهان و سپاهیانش حضرت مهدی علیه السلام بیعت می نماید و طبق روایات وارده از یاران خاص حضرت بقیةالله -روحی فداه- می گردد.

و اما سیدهاشمی خراسانی ممكن است فرمانروای بزرگ ایرانیان، و یا رهبری سیاسی در كنار وی، و یا، همان شعیب بن صالح فرمانده سپاه سیدحسنی باشد.



[ صفحه 379]



بنابراین، هر چند كه نظریه ی مرحوم ناظم الاسلام در رابطه با سقوط رژیم سلطنتی در ایران حقیقتی است كه در زمان ما به وقوع پیوسته است ولی ظاهرا در مورد خروج سیدحسنی امر برایشان مشتبه شده است. زیرا وی تصور كرده است كه با خروج سیدی از دودمان اهل بیت علیهم السلام و سقوط رژیم ستم شاهی در ایران مسأله ی ظهور حضرت مهدی علیه السلام به طور حتم واقع خواهد شد در حالی كه 22 سال از جریان انقلاب گذشته، و رژیم سلطنتی ساقط شده، و صاحب اصلی انقلاب دعوت حق را لبیك گفته، و هنوز هم ظهور واقع نشده است.


[1] بحارالانوار ج 51 ص 78 بشارةالاسلام ص 280 و 281 و المهدي الموعود المنتظر ج 1 ص 131 الي 137.

[2] بحارالانوار ج 46 ص 212 و منتهي الامال ج 2 حالات امام باقر عليه السلام.

[3] براي اطلاع بيشتر به بخش چهارم مراجعه فرمائيد.